Tuesday 19 March 2024 - سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲

اماکن تاریخی صفادشت

.

تاریخ انتشار: 20 بهمن 1392 - 11:24 ب.ظ
کد خبر: 2521

تپه پیش از تاریخ ارسطو

 تپه پیش از تار یخ ارسطو ی صفادشت در غرب شهرستان ملارد ،‌شرق بخش صفادشت  و در کنار روستای  ارسطو در منتهی الیه  جاده شهریار – اشتهارد  واقع شده  که وسعتی  در حدود ۲۲ هزار متر مربع  دارد . بارز ترین مدارک باستانی تپه قطعات  سفالی پراکنده  در سطح آن است  . وفور سفال های  عمدتا قرمز ، تعدد  قسمت های  مختلف ظروف سفالی  شامل لبه ،‌بدنه ،‌کف و تنوع  طرح ها  و نقوش  روی سفال  را می توان دال بر وجود فرهنگی  غنی ،‌سفال گران  ماهر  و یک اجتماع پیشرفته  پیش از تاریخ دانست. در واقع  آثار  و شواهد نشان می دهد  که تمدنی مربوط به هزاره ششم قبل از میلاد در این منطقه وجود داشته است. 

477 478 479 480 485

تپه سلمیان

 سلمیان ، روستایی است در شمال دهستان بی بی سکینه (س) بخش صفادشت . این روستا در جنوب امین آباد ،در شمال غرب شهرآباد و شمال شرقی امامزاده بی بی سکینه (س) قرار دارد. سلمیان و امین آباد  دو روستای شمالی دهستان بی بی سکینه (س) در کنار مرز شمالی شهرستان ملارد و در جنوب شهر ماهدشت استان البرز هستند. منطقه سلمیان و به خصوص نواحی شرقی آن اراضی زراعی  حاصلخیز و سرسبزی را شامل می شود. جاده شهریار به اشتهارد که از نیمه شمالی دهستان بی بی سکینه (س) می گذرد ، دسترسی به سلمیان را امکان پذیر می سازد. در حدود کیلومتر ۲۵  این جاده، مسیری آسفالتی به سوی شمال و شرق، و به مقصد سلمیان وجود دارد. بعد از طی مسافتی هشت کیلومتری در این مسیر به روستای سلمیان و تپه واقع در آن می رسیم. تپه سلمیان ویژگی باستانی شاخصی در میان محوطه ای هموار  است که از شمال و غرب به زمین های زراعی ، از شرق به راهی خاکی به سوی ماهدشت و امامزاده احمد و محمود (علیهما السلام)کشیده شده و از جنوب به خیابان اصلی روستای سلمیان منتهی می شود . فعالیت های کشاورزی علاوه بر شمال و غرب تپه سلمیان در ضلع شرقی این تپه و در سمت راست جاده خاکی اجرا می شود. تپه سلمیان از نظر شکل ظاهری تقریبا شبیه به یک بیضی است که قطر بزرگ آن را در امتداد شمال – جنوب است. قسمت راس تپه شیب ملایمی از شمال  به جنوب دارد. دامنه های هر چهار جهت اصلی این تپه به صورت دیواره های قائم بوده و آثار تخریب ناشی از عوامل طبیعی به شکل شکاف ها و شیارهای عبور آب بر ظاهر آن ها دیده می شود.اجرای فعالیت های کشاورزی در اطراف تپه  را نیز باید یکی از عوامل آسیب رسان  به ماهیت این محوطه  باستانی به شمار آورد . وجود جاده خاکی  در ضلع شرقی و عبور  و مرور مداوم در آن به تدریج باعث  تخریب دامنه  شرقی  تپه خواهد شد. از این رو و با توجه  به به شرایط محیطی  تپه سلمیان  نظارت بر محل  و رعایت  ضوابط  حفاظتی ضروری است. در بررسی تپه سلمیان و محوطه اطراف آن سفال های متنوعی جمع آوری شده که غالبا در زمره آثار دوره اسلامی هستند. به طور کلی سفال های تپه سلمیان به دو گروه بی لعاب و لعابدار تقسیم می شود. رنگ رایج سفال های بی لعاب نخودی و قرمز است.این سفال ها  از نظر جنس شامل انواع ظریف  و نیمه خشن  و با توجه  به قطعات  مختلف لبه وکف  به لحاظ شکل مشتمل  بر ظروف  کوچک  و بزرگ می گردند .شاموت سفال های بی لعاب را ماسه بادی  با ماسه نرم  تشکیل می دهد . در بین سفال های بی لعاب از نظر تز یین  دو گروه سفال ساده و منقوش را می توان شناسایی کرد نقوش این سفال ها تزیینات کنده و افزوده  رابه صورت  خطوط موازی  ،‌عمودی  و مواج با  انواع ساده  و یا تزیینی  در بر می گیرد. جالب توجه  تکه سفالی  است که علاوه بر  نقش افزوده  در نزیدیک لبه  ، فرو رفتگی  باریک  و نسبتا  عمیقی  را در روی  لبه دارد . سفال های بی لعاب  تپه سلمیان  چرخ ساز  و پخت آن ها کامل است . گروه دوم  مدارک سفالی نمونه های لعابدار هستند. تکه سفال های  لعابدار عموما ظریف بوده  و هر دو سطح  داخل و خار ج  آن ها با لعاب  هایی به رنگ  آبی تیره و روشن  ، زرد ، سبز  و قهوه ای تزین شده است. بر اساس مجموعه شواهد موجود می توان قدمتی برابر با دوره صفوی را برای تپه در نظر گرفت. وجود دوره های قدیم تر در صورت گمانه زنی و اجرای لایه نگاری باستان شناسی احتمال دارد.

484

حمام دهک

 دهک ، روستای  کوچکی است  در جنوب شرقی  دهستان بی بی سکینه  از بخش صفادشت و شهرستان ملارد .  این روستا  در حد  فاصل منطقه  قشلاق  زرگران  و قلعه کهریز قرار دارد. راه های  دسترسی به دهک  عبارتند از دو راهی که از شرق  و غرب  و از طریق   روستاهای مجاور  وارد آن  می شوند. راه اول  از آبادی کهریزک  واقع  در فاصله  حدود  ۱۷ کیلومتری  غرب  میدان  بسیج شهریار  به سوی  جنوب  و به طرف قشلاق زرگران  امتداد یافته  و  از آن جا  رو به غرب به دهک منتهی می گردد.راه دوم  از طریق روستای قلعه کهریز  مار ابعد از  طی مسافتی  یک کیلومتری  به سوی شرق  به دهک می رساند . این آبادی  از لحاظ طبیعی  در یک منطقه کوهپایه ای قرار دارد .  در منظر جنوبی  دهک ارتفاعات  کوچک و بزرگ   و در چشم انداز  شمالی آن دشتی هموار  و حاصلخیز را می بینیم. بارزترین اثر باستانی روستای دهک حمامی است مخروبه  در بخش جنوبی  و در کنار زمین های  بایر  و در میان  دو ساختمان آجری  تازه ساز . ساختمان  ضلع شرقی مسکونی  و بنای  ضلع غربی  انباری است.  هر دو ساختمان  که حدود ۱۰سال قبل ساخته شده اند  به همراه  حمام قدیمی دهک در ملک  شخصی واقعند. در ضلع  شمالی حمام  دیوار آجری ناتمامی دیده می شود  که باید آن را  عامل محدودیت  حریم شمالی  و تعرض  به آن تلقی کرد.  با گذر   از این دیوار  با بخش های شمالی  و غربی   حمام مواجه می شویم . ضلع جنوبی  رو به زمین بایر  وسیعی است. بر اساس بقایای موجود  و بررسی نمای خارجی  و جزییات داخلی حمام  دهک به  برخی ویژ گی های ساختمانی این بنا پی می بریم.به طور کلی حمام دهک  بنایی است  چهار گوش  به وسعت ۸۰ متر مربع  با پی   و ازاره ای  به ارتفاع  حدود یک متر  از لاشه  سنگ های کوچک  و بزرگ، دیوارهایی متشکل از  آجرهایی  به ابعاد ۴×۲۰×۲۰ ،  ۱۹٫۵×۱۹٫۵×۴ و ۱۹×۱۹×۴ سانتی متر  و یک سقف گنبدی  . در قسمت هایی مانند  جرزهای  ورودی  از خشت هایی به ابعاد ۴×۲۰×۲۰ سانتی متر  نیز استفاده کرده اند . اندود میان آجرها  و سطوح داخلی  حمام را مخلوط  گچ و آهک  و سطوح خارجی  دیوارها و پوشش  بیرونی گنبد  را ملاط  کاه گل می پوشاند . آن چه  در حال حاضر  از ساختمان حمام باقی مانده  عمدتا بخش رخت کن  یا سربینه  آن  است  و سایر قسمت ها  تخریب و را  ورود به آن مسدود شده  است.  ورودی حمام  در  گوشه شمال غربی  بنا عبارت است از   مدخلی با طاق  قوسی  از آجر   که به فضایی  چهار گوش راه می یابد . در میان  این فضا حوضی  مربع شکل  و در هر یک  از اضلاع  چهار گانه  آن چهار سکو  به عرض حدود  ۱۷۰ سانتی متر  و ارتفاع ۴۰ سانتی متر  از کف حمام  داخل چهار طاق نما دیده می شود . در زیر هریک  از سکو ها و در نمای  رو به حوض  دو حفره  کوچک  جهت کفش کن  وجود دارد . در سقف گنبدی  رخت کن  وسقف های قوسی هریک  از چهار طاق نمای  اطراف نور گیری تعبیه شده است. بر اساس  نحوه آجر چینی  سه شیوه عمودی ، افقی   و مورب را می توان  در ساختار  حمام دهک تشخیص داد.  از شواهد پیش گفته چنین بر می آید قدمت حمام دهک  دست کم  به عصر قاجار باز گردد . با توجه  به تغییر تدریجی  بافت  روستاهای منطقه  و اجرای طرح های  مختلف توسعه  و عملیات ساختمانی  به نظر می رسد نخستین  گام  در جهت حفظ بناهایی از قبیل حمام دهک مرمت ، استحکام بخشی  و بازسازی بخش های تخریب شده  و تعیین حریم حفاظتی باشد.

روستای شش

شش، جنوبی ترین آبادی دهستان بی بی سکینه بخش صفادشت از شهرستان ملارد  است. این روستا  در شمال  رشته ارتفاعات  جنوبی دهستان بی بی سکینه ،‌در جنوب امیرآباد و در غرب امیریه قرار دارد. با انتخاب مسیری  که از جاده شهریار –اشتهارد در شرق مهردشت  به سوی جنوب منحرف می شود می توان ابتدا  به امیرآباد و بعد به آبادی  شش دبانلو رسید . جغرافیای  طبیعی روستای شش برآمدگی ها  و دامنه های کوهستانی  در منظر جنوبی  و دشت هموار  و کشاورزی  در نمای شمالی  ، شرقی  و غربی را شامل می شود . ظاهرا بارزترین اثر  تاریخی روستای شش را باید  قلعه قدیمی ،‌ متروک و مخروبه آن دانست . پیرامون  قلعه را  خانه های تازه ساز روستاییان فرا می گیرد. ساختار قلعه شش از چینه  و خشت  با اندود کاه گل است . درون قلعه خانه های  خشتی ساده ،‌در برخی قسمت ها فروریخته  و به طور کلی  در حال  تخریب  دیده می شود. یکی از  ساختارهای  تقریبا سالم مانده  به خانه ای در شمال  قلعه می باشد. این خانه  دو طبقه  که رو به جنوب دارد دارای  دیوارهای خشتی و سقف  مسطحی  از تیرهای چوبی است. در حال حاضر  هیچ  واحد مسکونی  درون قلعه  وجود ندارد  و زمین های اطراف آن نیز غالبا بایرند.اما بقایای  قلعه شش شامل  برج و باروها  ومنازل قدیمی  و آثار زمین های  کشاورزی  وجود روستا قلعه ای را  در این منطقه  از شهرستان ملارد مسلم می سازد. هیئت اعزامی  طی بررسی های  خود در محدوده  جنوبی قلعه  شش دو اثر باستانی را شناسایی کرد. این دو اثر عبارتند از حمام قدمی  این روستا  و تپه ای موسوم به آق تپه .

حمام شش

 در خارج از باروی جنوبی قلعه شش ، بقایای یک حمام  قدیمی به چشم می خورد. اطراف حمام به صورت زمین  ناهمواری  پوشیده  از بوته های خودرو است.  بخش شمالی  حمام تقریبا  با باروی جنوبی قلعه شش مماس بوده  و بخش جنوبی آن رو به زمین های بایر  دارد.  وقتی  از بخش  جنوبی  به ساختمان  حمام نگاه  می کنیم ،‌قسمت های کلی  آن را  از شرق  به غرب  در یک امتداد  می بینیم. این قسمت ها  عبارتند از در ورودی ،‌سربینه ، گرم خانه و تون. بر روی رختکن  و گرم خانه سقف های گنبدی پوشیده  با کاه گل دیده می شود. حمام شش بنایی است  با وسعت تقریبی ۱۳۵ متر مربع  و متشکل  از لاشه  سنگ های کو چک  و بزرگ و آجرهایی  به ابعاد ۴×۲۰×۲۰ سانتی متر  و ملاط آهک  ،‌گل و‌کاه گل .یکی از قسمت هایی که مصالح به خوبی به کار رفته  و شیوه استفاده  از آن ها را  در حمام شش  به نمایش می گذارد  مربوط به بخش تخریب  شده تون و خزینه حمام است . بر این اساس به نظر می رسد  برای ساخت دیوارها  و پی حمام  و نقاط   در تماس دائم با رطوبت  از سنگ های لاشه  کوچک و بزرگ  و در درجه  بعد از آجر  و در نهایت  اندود آهک استفاده  کرده اند. شیوه آجر چینی رابه سه شکل  اقی ، قائم  و مورب می توان تقسیم کرد.  به علت تخریب  قسمت های فوق  و استفاده از  فضای داخلی حمام  به عنوان انبار ، دهانه و راه ورود  به خزینه  از داخل مسدود شده است.ورودی حمام شش  در بخش شرقی  و به شکل  یک در فلزی  واقع در  یک قاب  آجری است.  از این در و  از طریق  یک پلکان  دارای دو پاگرد  به رختکن  یا سربینه  حمام راه می یابیم. رختکن  از فضای چهار گوشی با یک حوض مدور  در وسط  و دو سکوی  جانبی به ارتفاع ۶۰ سانتی متر  نسبت به کف  تشکیل می شود. هر کدام از سکوها درون یک طاق نما قرار دارد. سقف  رختکن گنبدی  و دارای یک نورگیر  است. از طریق دالانی  در ضلع  غربی رختکن  وارد گرم خانه می شویم  . این بخش با طرحی مستطیل شکل از غرب  به خزینه  و از شرق  به نماز خانه  ،‌مدخل گرم خانه  و نظافت خانه  محدود می شود. فضای گرم خانه  را دو گنبد نورگیر دار می پوشاند. در ضلع  جنوب غربی  نیز نورگیر دیگری تعبیه  کرده اند.  در حال حاضر  از فضای  داخلی حمام  برای انبار کاه استفاده می شود. قدمت حمام مذکور به دوران قاجار  و زمان رونق  و آبادانی قلعه شش باز می گردد. در وضعیت  فعلی تعیین  حریم و بازسازی  قسمت های تخریب  شده  حمام ضروری است.

481

زال تپه

کوشکک، شرقی ترین آبادی دهستان بی بی سکینه از بخش صفادشت  شهرستان ملارد  است. وقتی  در جاده شهریار به اشتهارد به طرف غرب  می رویم در نزدیکی یوسف آباد قوام ، از طریق مسیری  روبه شمال  به طرف کوشکک  و زمین های  کشاورزی  شمال یوسف آباد  راه می یابیم . کوشکک و گوشه شمال شرقی  دهستان بی بی سکینه  منطقه  سرسبز  و حاصلخیزی  است با مزارع متعدد . این منطقه   از شمال به  جنوب استان البرز  و جنوبی ترین روستای آن  در این قسمت به نام فرخ آباد ، از شرق به دهستان ملارد و آبادی پرجمعیت آن یعنی خوشنام(شهنام سابق)،‌ از جنوب به یوسف آباد قوام و از غرب  به حصارطهماسب  محدود می شود.  در غرب کوشکک  و جنوب فرخ آباد  محدوده ای بایر در میان زمین های کشاورزی با چند ناهمواری  طبیعی  و مصنوعی  وجود دارد. در جنوب این  محدوده کوره آجر پزی  یوسف آباد واقع است .  این کوره و تاسیسات اطراف آن در  یک محوطه  بزرگ چهار گوش  که حدود ۴ متر  از زمین های  اطراف پایین تر  می باشد ،‌ساخته اند. کوره آجر پزی یوسف آباد  گویا  از پنج  سال  قبل  متروک شده  و در حال حاضر  هیچ گونه  فعالیت صنعتی در آن جا  انجام نمی گیرد. بخش عمده محدوده یاد شده شخصی است . کشاورزان محلی  غالبا به  کشت گندم  و باغداری  مشغولند. علاوه  بر این در گذشته  کشت جو ،‌لوبیا ، کلم  و گوجه نیز رایج بوده  که به علت خشک سالی های  اخیر این روند  سیر نزولی یافته است.کوره آجرپزی  یوسف آباد  و دود کش آجری  بلند آن  شاخص مهمی برای تعیین  موقعیت محوطه  باستانی مورد نظر یعنی زال تپه است.  در فاصله حدود ۳۰۰  متری شمال  این کوره چند برآمدگی  جدا از هم  دیده می شود.  به نظر می رسد این برآمدگی ها  در واقع  تپه ای واحد بوده  که به دلیل کاوش های غیرمجاز  و استفاده کشاورزان  از خاک آن برای  قوت بخشیدن  به زمین های کشاورزی  ار تفاع آن کاهش یافته  ، ظاهرش دگرگون شده  و به صورت فعلی در آمده است.  وسعت  محوطه اصلی  زال تپه  به حدود ۱۶ هزار متر مربع می رسد.  در این محدوده دو برآمدگی عمده  با ارتفاعی  بین ۴-۳ متر وجود دارد. در جوانب مختلف  محوطه مذکور  بقایای  کاوش های غیر مجاز  متعددی را می بینیم. در شمال  تپه  سه گودال  مکعب شکل  برای تهیه  ذغال ایجاد کرده اند.  در مقطع برخی  گودال های غیر مجاز  لایه های خاکستر  و در تعدادی  از آن ها  آثار خشت های  چیده شده هویداست. از این رو می توان  گفت زال تپه از نظر معماری نیز شواهد قابل مطالعه ای  در خود دارد.در سطح زال تپه  تکه سفال های  گوناگونی در  انواع ساده و منقوش  دیده می شود. مدارک  سفالی زال تپه  به سه گروه  عمده تقسیم می شود:

سفال نخودی :

گروه اول  ،تکه سفال های  نخودی رنگی  با خمیره  و پوشش یک رنگ  در انواع ظریف  و نیمه خشن  با شاموت ماسه بادی  و ماسه نرم هستند.  این قطعات  مربوط به کاسه های کوچک و  بزرگ ،‌خمره  و در پوش  و ظروف دسته  دار می شود.  در برخی نمونه ها  تزیینات کنده ،‌افزوده  و فشاری  روی بدنه  و لبه ظروف وجود دارد. یک اثر جالب  توجه در پوش نخودی رنگی است  که از نظر شکل  ظاهری به  کاسه کوچک پایه دار  و کم عمقی  می ماند.  این در پوش  دست ساز دسته ای به شکل یک بر آمدگی  دکمه ای شکل در میان خود دارد . لبه در پوش تزیین ساده ای  در اثر فشار  انگشت دست سفال گر یافته و  به صورت مواج در آمده است. از آن جا که روی برخی  قطعات نیمه خشن آثار دودزدگی به چشم می خورد می توان  تعدادی از  سفال های  نوع اول را  در زمره  ظروف آشپزخانه  قرار داد. سفال های گروه اول  به دو رده دست ساز و چرخ ساز قابل تفکیک  بوده وپخت آن ها  عمدتا کامل است.

سفال خاکستری :‌

دسته دوم  سفال ها  قطعاتی با خمیره  و پوشش  خاکستری رنگ روشن و تیره  از نوع  ظریف و نیمه خشن  با شاموت  ماسه بادی  و ماسه نرم هستند.  این قطعات  غالبا  به کاسه های  کوچک  و بزرگ ، ظروف لوله دار ،‌صافی  یا ظروف دارای صافی  مربوط می شوند.  در برخی  قطعات  طرح های ساده کنده به  شکل خطوط موازی  و متقاطع  وجود دارد. نمونه های جالب  توجه سفال های  دسته دوم  تکه های مربوط به لوله یا آبریز و یک قطعه سفال  دارای سوراخ های متعدد است  که احتمالا مربوط به  یک صافی  سفالی  یا بخشی از یک ظرف سفالی صافی دار بوده است.

سفال لعابدار :

قطعات لعابدار  متنوعی  در میان بقایای  سفالی زال تپه  وجود دارد . لعاب های  مورد استفاده  غالبا  به رنگ آبی ، سبز ،‌زرد و سفید بر روی  سفال هایی با خمیره  نخودی رنگ  از نوع  ظریف به کار رفته اند.ظروف لعابدار  کاسه های کوچک  و بزرگ  به کف مسطح  یا پایه دار   را شامل می شود. علاوه بر لعاب یک رنگ  نمونه لعاب  پاشیده نیز در میان بقایا  دیده شد. وجود  ظروف لعابدار  نشانه ساخت سفال های ظریف  و تزیینی  در زال تپه  بوده  و  از یک سو سکونت گاه  دوره اسلامی (عصر سلجوقی ) که شاید  قدمت آن   به دوران قبل از  اسلام نیز برسد  حکایت دارد. علاوه بر مدارک  سفالی تعدادی  شی سنگی غالبا  در شکل سنگ ساب های کوچک و بزرگ  نیز در سطح زال تپه مشاهده شد. 

تپه های یوسف آباد

یوسف آباد ، یکی از آبادی های شرقی دهستان بی بی سکینه  از بخش صفادشت  شهرستان ملارد  است.  یوسف آباد  را باید  نخستین  روستای واقع  برکنار  جاده  شهریار به اشتهارد   در  دهستان بی بی سکینه  به شمار آورد . از شرق این روستا  مسیری به طرف جنوب   و به سوی آ بادی قپچاق  امتدا می یابد. در دو طرف این جاده آسفالت  زمین های کشاورزی  گسترده ای وجود دارد. ضلع غربی جاده شامل  زمین های همواری است  که به سوی کوه آق داغ  در جنوب غربی  یوسف آباد  گسترده اند.  این زمین ها  به قطعات  مختلف تقسیم  شده  و در هر قطعه فعالیت های  زراعی  و صنعتی  به شکل  مجتمع های  مرغداری  و جوجه کشی  در حال اجراست . از جاده یوسف آباد  به قپچاق  مسیرهای خاکی متعددی به  طرف غرب  و به سوی زمین های مذکور منشعب می شود . این مسیرها  رو به زمین های  کشاورزی و  تاسیسات صنعتی دارند . حد  غربی  زمین ها را چنان که گفتیم  کوه آق داغ تشکیل می دهد . در نیمه غربی  زمین ها ی مورد بحث و تقریبا  دامنه های شرقی  و شمال شرقی کوه  آق داغ  دو محوطه  باستانی وجود دارند .  محوطه اول  تپه بزرگ و مرتفعی  است به نام شاخ تپه ( که گاهی شغال تپه یا شائول تپه نی ز خوانده می شود) و محوطه دوم  تپه ای است  کم ارتفاع  و تقریبا بیضی شکل  به نام گاومیش خانه.

شاخ تپه

در غرب زمین های  کشاورزی  جنوب یوسف آباد  و در دامنه شرقی کوه آق داغ  بر آمدگی  صخره ای مرتفعی به نام شاخ تپه جلب نظر می کند . گویا این تپه  در میان زمین های  کشاورزی شخصی  قرار دارد. شاخ تپه  با ارتفاعی  در حدود ۱۰ متر از شمال  و شرق  به زمین های  بایر و زیر کشت زراعی  و بعد چند واحد تولیدی  و از جنوب  و غرب  به دامنه های کوهستانی  آق داغ  محدود می شود. در حال حاضر زمین های  مجاور شاخ تپه بایر  بوده  و در بخش  شرقی و شمال شرقی  آن چند گودال  و یک محوطه  پست نسبت  به زمین های اطراف  وجود دارد .  نزدیک ترین واحد صنعتی  به شاخ تپه  جوجه کشی ساکت در شمال  این محوطه باستانی  می باشد.  شاخ تپه  از نظر ساختار شامل  سنگ های آذرین  درونی  در بخش شمالی  و بقایای معماری  خشتی در نیمه جنوبی است . به نظر می رسد  بخش جنوبی  نیز زیر ساختی سنگی  داشته باشد . به هر حال  با توجه به  برون زد  سنگ های  درونی و بقایای  خشتی وسکونتی  می توان از نظر ظاهر تپه را به دو بخش متمایز تقسیم کرد.وضعیت  بخش شمالی  به صورت قطعات  سنگ های حجیم لایه لایه  بوده و آثار فرسایش  و خردشدگی  در اثر عوامل  مخرب محیطی مانند  دما و بارش  و به طور کلی  تغییرات آب و هوایی در آن هویداست. پراکندگی  قطعه سنگ ها  محدود به بخش شمالی نیست  و در سایر قسمت ها ی تپه  نیز تکه سنگ های متعددی را می بینیم. در راس  و دامنه های تپه  بقایای حفاری های غیر مجاز  به صورت گودال هایی با عمق های  متفاوت وجود دارد. بارزترین فعالیت  تخریبی در جنوب  و غرب تپه  صورت گرفته است. در قسمت  غربی حفره بزرگی  بر بدنه  تپه حفر کرده اند.  در این قسمت  آثار خشت هایی که در اثر  حفاری های  قاچاق ظاهری نامنظم دارند ، دیده می شود.  ضلع جنوبی تپه در اثر خاک برداری  های غیر مجاز  و تاثیر  عوامل فرسایش به صورت  دیواره ای قائم در آمده  وبقایای  بخش های فروریخته  در مقابل  دیواره به صورت  خاکریز انباشته شده است. با توجه  به بقایای  معماری  جنوب غربی  شاخ تپه می توان احتمال داد که  در این محل  برجی مربوط به  یک قلعه وجود داشت . شاخ تپه  به لحاظ  موقعیت  از یک سو  پشت به کوه آق داغ دارد و از سوی دیگر  مشرف  به دشت  و زمین های  کشاورزی است . این قبیل  ویژگی های محیطی  و استفاده از  عوارض طبیعی  زمین برای سازندگان  قلعه یا  سکونت گاه های قدیمی  شاخ تپه  عواملی تعیین کننده  به شمار می رفت. چنین مشخصه هایی را می توان  در محوطه های  دیگری چون  آق تپه  در روستای شش نیز سراغ گرفت. مدارک سفالی  شاخ تپه  به سه گروه عمده  سفال های نخودی ،‌قرمز و لعابدار  تقسیم می شود. سفال های نخودی  و قرمز با خمیره  و پوشش نخودی  یا قرمز رنگ  در برگیرنده انواع  ظریف  و نیمه خشن با شاموت ماسه بادی  و ماسه نرم  می باشد. شکل ظروف  عبارت است از  کاسه های کوچک و بزرگ  ، تنگ  و خمره . لبه ظروف  نخودی غالبا  با سطحی تخت یا  محدب  به خارج برگشته   و گاهی  در امتداد بدنه می باشد. علاوه بر انواع ساده  از نظر تزیین  نمونه هایی منقوش  به طرح های کنده ، افزوده ، قالب زده  و فشاری به  صورت خطوط  مواج ، قوسی  ، افقی ،منقطع و ترکیبی  هستند. سفال های نخودی  عموما چرخ  ساز و پخت  آن ها کامل است. گروه دیگر  سفال های  شاخ تپه  را قطعات  لعابدرا  با  خمیره نخودی  و لعاب هایی  به رنگ سبز  و آبی تشکیل می دهد. سفال های لعابدار  که به گروه  ظروف ظریف  با شاموت ماسه بادی  تعلق دارند  از آگاهی  و مهارت  سفال گران  محلی در  فنون ساخت  سفال های لعابدار  و وجود کار گاه ها یا مراکز  وارداتی  این ظروف  در منطقه یوسف آباد حکایت می کند.  بر این اساس  به نظر می رسد  شاخ تپه  سکونت گاهی  از دور ه اسلامی  است و قدمت آن  احتمالا به دوره سلجوقی باز می گردد.

482

تپه گاو میش خانه

این تپه به صورت محوطه کم ارتفاعی است  در حدود ۴۹۰ متری شمال  شاخ تپه . گاو میش خانه در نزدیکی  دامنه شرقی کوه آق داغ  قرار دارد و از  جنوب و غرب  به زمین های کشاورزی و باغ های میوه و از شمال به یک کار خانه  شانه سازی  و از شرق به  زمین های بایر  منتهی می شود.  تپه گاومیش خانه  با ارتفاعی در حدود ۳ متر  نسبت به زمین های اطراف  ،‌وسعتی  معادل  ۱۳۷۵۰ متر مربع را در بر می گیرد. سطوح  فوقانی تپه  با شیبی  ملایم  و بدون عارضه  خاصی  به تدریج  به زمین های  پیرامون ختم می شود. در محدوده شمالی  و شرقی  تپه چند  توده زباله ساختمانی  دیده می شود.  در دامنه جنوبی  آثار کاوش های غیر مجاز  به شکل گودال های کوچک و بزرگ  هویداست. در سطح تپه  و تقریبا  در قسمت میانی آن به رد شخم  تراکتور  به صورت مسیری  با عرض  بیش از ۱۰ متر  و با  امتداد شمال شرقی  به جنوب غربی بر می خوریم. در میان سطوح زیر  و رو شده  قطعات سفالی  و آثار استخوان  های انسانی  به صورت تکه های جمجمه  و … جلب نظر می کند.  غیر از این ها  یک قطعه  سنگ ساب بزرگ  قرمز رنگ  در میان شیارهای  ناشی  از شخم زدگی  به دست آمد.مهم ترین آثار منقول تپه گاومیش خانه تکه سفال های آن هستند. این قطعات عمدتا شامل سفال های قرمز ساده و منقوش  و اقلام نخودی رنگ بوده و به طور کلی  به انواع نیمه خشن و ظریف و شاموت کاه تقسیم می شوند. شکل ظروف سفالی عبارتند از  کاسه های کوچک و بزرگ با بدنه های  نازک  و ضخیم   وگاهی دارای زاویه در قسمت شکم. نمونه های منقوش  دارای  طرح های سیاه رنگ  بر زمینه قرمز  و به شکل خطوط مواج ، موازی  و نوارهای  ضخیم  بر قسمت  لبه و بدنه ظرف هستند. این نقوش  در برخی ظروف جداره داخلی ظرف را نیز در بر می گیرد. از لحاظ  ساخت ،‌قطعات دست ساز  و چرخ ساز  را در میان بقایا می توان شناسایی  کرد. هم چنین از  نظر پخت ،‌غالب  تکه سفال های جمع آوری شدخه  دارای پخت کامل  بوده و نمونه سفال های با پخت ناقص  کم شمارند . مدارک سفالی تپه گاومیش خانه از وجود یک فرهنگ  پیش  از تاریخی در منطقه یوسف آباد حکایت دارد.  قدمت  این فرهنگ  به هزاره های ششم  و پنجم  قبل از میلاد باز می گردد. مجموعه  شواهد موجود بررسی  دقیق تر تپه گاومیش خانه  را جهت  تعیین  حریم  و شناسایی جایگاه  آن در گاهنگاری دوران  پیش از تاریخ  فلات مرکزی  ایران  ایجاب می کند.

قلعه ارغش آباد

ارغش آباد، غربی ترین آبادی دهستان بی بی سکینه  از بخش صفادشت شهرستان ملارد است . این روستا در غرب صالح آباد ،‌در شمال رود شور  و در نزدیکی میدانی  قرار دارد که محل اتصال  جاده های منتهی  به شهریار و ماهدشت در استان البرز است.برای دسترسی به ارغش آباد باید از جاده شهریار به اشتهارد  که از میان  دهستان بی بی سکینه عبور می کند ،‌استفاده کرد. در منتهی الیه  غربی این جاده  و قبل از  انحراف به سوی ماهدشت به روستای ارغش آباد در جنوب  جاده مذکور  می رسیم. ارغش آباد روستایی است با یک قلعه  قدیم ،  خانه های  تازه ساز  در اطراف قلعه و زمین های  هموار کشاورزی  در پیرامون  نقاط مسکونی.گفته می شود  در گذشته دو نفر به نام های دکتر تقی فقیه و علی اکبر درگاهی  روستای ارغش آباد  که قبلا ابراهیم آباد خوانده می شد،‌را در اختیار داشتند. در شرق روستا ، بقایای قلعه ارغش آباد  شامل برج های  مدور ،‌باروهای  کنگره دار  و چندین  خانه متروک   و در حال تخریب  و نیز منازل  تازه ساز  در فضای داخلی قلعه  خودنمایی می کند.به نظر می رسد ساخت و سازهای  جدید در در محوطه داخلی قلعه ارغش آباد بخش هایی  از بقایای معماری مسکونی  و قسمت هایی  از برج وباروهای  آن را ویران کرده است.  به طوری که  امروزه فقط بقایای دو برج  در ضلع شرقی  و قسمتی  از باروهای  شرقی ، شمالی  و جنوبی پابرجاست. مصالح ساختمانی  قلعه ارغش آباد را چینه ،‌خشت  و تیرهای چوبی تشکیل می دهد. شاید بتوان گفت  سالم ترین بخش قلعه ضلع جنوبی آن است . در این بخش علاوه  بر برج و باروی  قلعه  دروازه  آن نیز  به صورت  یک بنای  دو طبقه  خشتی  در میان  باروی  جنوبی  دیده می شود.  جاده آسفالتی  که به جنوب  و شرق روستای ارغش آباد کشیده شده با گذر از جنوب  قلعه  از کنار  دروازه  اصلی  و از میان  شکاف ایجاد شده  در باروی جنوبی  به داخل  قلعه راه می یابد. از کنار برج های  جنوب شرقی  و شمال شرقی  قلعه دو مسیر خاکی از میان زمین های کشاورزی به سوی شرق و به طرف قلعه صالح آباد  وجود دارد. اگر چه روستا  قلعه قاجاری  ارغش آباد از نظر  شکل ظاهری و قدمت شباهت هایی با سایر قلعه های دشتی  دهستان بی بی سکینه  و به طور کلی شهرستان ملارد دارد اما بررسی موقعیت خاص این قلعه و نسبت آن به قلعه های پیرامون  و مطالعه اوضاع  جغرافیایی ، شرایط زیست محیطی   و اقتصادی  در پژوهش های  تاریخی  و شناخت  روابط اجتماعی ، سیاسی  و اقتصادی  منطقه در عصر قاجار  موثر خواهد بود.

قلعه حسین آباد

  از طریق جاده آسفالتی در غرب صفادشت که به سمت جنوب و روستای امیریه ادامه یافته به قلعه نزدیک می شویم. در میانه جاده راهی فرعی به سوی شرق ما را به قلعه می رساند. ادامه مسیر با تغییر جهت به سمت شمال به قلعه کهریز می پیوندد.قلعه حسین آباد با مساحتی حدود ۱۳ هزار متر مربع بر کناره این جاده، که ارتباط میان امیریه و آبادی های شمالی را برقرار می کند،در منطقه ای هموار و کشاورزی قرار دارد.  با وجود اقلیم خشک حاکم امروز بر منطقه ادامه فعالیت های کشاورزی به طور محدود و وجود شواهد سکونت گاه های قدیمی از ابادانی منطقه در گذشته های دور حکایت دارد. ساختار قلعه حسین آباد شامل باروهای چینه ای کنگره دار ، چهار برج مدور در چهار زاویه اصلی و واحدهای استقراری داخلی است.مصالح عمده عبارت است از چینه ، خشت ، آجر و کاه گل .در شمال قلعه گودال وسیعی بر اثر عملیات استخراج شن و ماسه وجود دارد . شرق قلعه زمین کشاورزی همواری است؛از جنوب به جاده آسفالت و از غرب به راهی خاکی منتهی می شود.در محوطه داخلی قلعه فضای خاک برداری شده وسیعی به چشم می خورد. این بخش مشابه گودال بزرگ خارج از باروی شمالی  قلعه است. ظاهرا از نظر زمین شناسی قلعه حسین آباد به ویژه بخش شمالی آن بر رسوبات شنی قرار گرفته؛ و در دوران اخیر  فعالیت های استخراج شن و ماسه در آن صورت پذیرفته است. ورودی قلعه بنای دوطبقه ای در ضلع شرقی است. با ورود به قلعه واحدهای ساختمانی متعددی در امتداد باروی شرقی دیده می شود.ضلع شمالی هم واحدهای مشابهی دارد که غالبا فروریخته اند.با توجه به خاک برداری در محوطه مرکزی قلعه اطلاعی از وضعیت معماری و ساختمانی این بخش نداریم.تقریبا در عمق یک متری ضلع شرقی گودال مرکزی بقایای لوله های سفالینی دیده می شود که در کنار هم چیده شده اند . این شواهد شاید مربوط به ساختار آب رسانی در کف محوطه داخلی قلعه باشد. نوع معماری ضلع شمالی وجود کاروان سرا را در ذهن تداعی می کند.به هر حال وجود چنین محوطه ای در یکی از بخش های حاصلخیز شهرستان ملارد و در کنار مرکزهای استقراری جدید از ادامه حضور گروه های انسانی حکایت دارد.به نظر می رسد قلعه حسین آباد در دوران قاجار از مراکز پررونق استقراری وارتباطی شهرستان ملارد بوده است.

کاروان سرا و تپه مهردشت

مهردشت (خاتونلر قدیم) شهرکی در شمال غربی  دهستان بی بی سکینه  از بخش صفادشت شهرستان ملارد ،‌در مسیر جاده شهریار اشتهارد و جنوب بلوار امام خمینی (ره) ، غرب امامزاده بی بی سکینه (س)  وشرق صالح آباد قرار دارد. مناطق غربی و جنوبی مهردشت  را می توان یکی از متراکم ترین  نواحی مسکونی  دهستان بی بی سکینه به شمار آورد. غالب روستاهای  منطقه مذکور  در نزدیکی یکدیگر و جنوب  جاده شهریار به اشتهارد  واقعند. با توجه به تعدد  و گاهی تراکم  مناطق استقراری  جدید می توان  انتظار کشف  محوطه ها  و مراکز ارتباطی  باستانی را نیز داشت. هر چند در سال های اخیر به دلیل شرایط اقلیم خشک ،‌تحولات اجتماعی  معاصر ، زمین های کشاورزی متروک غالب روستاها کوچک و کم جمعیت شده  و حتی شماری از  آن ها غیر مسکونی گشته اند اما بقایای موجود سکونت گاه های  قدیمی  از رونق  و آبادانی  منطقه  در گذشته های دور  حکایت می کند.  از سوی دیگر  موقعیت طبیعی ،‌جغرافیایی و زیست محیطی  مناسب در  این منطقه  و وجود راه های  ارتباطی را باید  در ایجاد سکونت ها و مراکز اجتماعی موثر دانست. امروزه  به دلیل ساخت  و سازهای جدید و اجرای  طرح های  توسعه و عمران  ،‌سیمای برخی  روستاها کاملا دگرگون شده  و تمایز  بارزی با  ظاهر گذشته آن ها یافته است.  مهردشت  در زمره  چنین روستاهایی قرار دارد. گویا مالک خاتونلر قدیم  سرلشکر خدایار خان از نظامیان  دوران رضا شاه پهلوی  بود. او از طریق فردی  به نام سرهنگ بهبهانی ،‌داماد خویش ،‌امور روستا را اداره می کرد. شیوه سنتی  مالکیت  و اداره روستا  از حدود ۲۵ سال قبل  به این  سو متحول شده و سازو کارهای  جدیدی بر آن حاکم شده است.در شمال شرقی مهردشت  و در میان زمین های کشاورزی  بقایای یک اثر معماری که قسمت های زیادی  از آن تخریب شده وجود دارد. به گفته راهنمای محلی  این اثر  در واقع  کاروان سرایی بود  که امروزه  فقط دیوارهای  چینه ای محصور کننده فضای داخلی  و بخش هایی از  پایه ها  و سقف های قوسی  در ضلع جنوبی  باقی مانده است . در حال حاضر  اثری از حجره ها  و اتاق های کاروان سرا برجای نیست  اما  از بقایای  موجود  به استفاده  از چینه  و خشت دست کم  در ساخت  برخی قسمت ها  پی می بریم.  گفته می شود  در چهار گوشه  کاروان سرا  چهار برج وجود داشت  . کاروان سرا ی مهردشت  وسعتی در حدود ۳ هزار و ۳۷۰ متر مربع   را در بر می گرفت.  مدخل این  محوطه به صورت  یک دروازه  چوبی در میان  دیوار ضلع شمالی قرار داشته  که اکنون  در ی فلزی  به جای آن قرار داده اند. در سمت راست  این در دو اتاق تازه ساز  برای نگهبانی  و در غرب و جنوب آن فضای سرپوشیده  جدیدی در امتداد  ضلع غربی  برای نگه داری دام  ساخته اند.  بقیه محوطه  داخلی کاروان سرا  عرصه کاشت  درختان میوه  و رویش علف  های خودروست. به نظر می رسد  کاروان سرای  مهردشت بعد از متروک شدن  ابتدا به انبار  علوفه وگندم  مهردشت  و بعد به مکان  ساخت سم  و مواد دفع آفات  و سپس به دامداری  تبدیل شد و فعلا به حال خود رها شده است. در داخل  بافت مسکونی  مهردشت تپه ای  باستانی وجود دارد  که از هر چهار جهت  اصلی  در محاصره  معابر و منزل ساکنان است. این تپه  از شمال ،‌شرق و جنوب  به معابر آسفالت  و از غرب  به ساختمان های مسکونی  محدود می شود. سطح تپه فراز و نشیبی محسوس دارد و دامنه شمالی  و شرقی آن با  شیب های تند  و ملایم به معابر  مجاور ختم  می گردد. دامنه جنوبی  به صورت  دیواره ای قائم  بوده  و آثار  بریدگی وتخریب  در این بخش  کاملا هویداست. در حال حاضر قسمت های مختلف  تپه به محل تخلیه زباله  تبدیل شده  و در بخش هایی از آن آثار تعرض به ماهیت این محوطه باستانی به روشنی دیده می شود. 

483

 

دیدگاه کاربران

نظرات در انتظار تایید: 70

کل نظرات :2

  • تشک بادی

    تاریخ : 18 - اردیبهشت - 1393

    سلام

    واقعا دستتون درد نکنه.


    پاسخ

  • تشک بادی

    تاریخ : 18 - اردیبهشت - 1393

    سلام
    با سپاس از سایتتون عالی بود.


    پاسخ

ارسال دیدگاه

صفحه نخست درباره ما تماس با ما ارسال گزارش RSS

پیوندها





info@shora-safadasht.ir

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شورای اسلامی شهر صفادشت است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است